کج شدن تصاوير

نمونه و الگوی گردشگری در قرآن :: گردشگری

گردشگری

بهبود کیفیت و ارتقاء آگاهی گردشگری داخلی (شوختب)

بهبود کیفیت و ارتقاء آگاهی گردشگری داخلی (شوختب)

گردشگری

این وبلاگ از طرف بهروز صدیق جهت ارائه مطالب مفید گردشگری و حمایت از این صنعت مهم ایجاد گردیده است.

بایگانی
پربیننده ترین مطالب

نمونه و الگوی گردشگری در قرآن

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۶ ب.ظ

         بخش گسترده ای از بحثهای قرآن در قالب سرگذشت اقوام پیشین و داستانهای گذشتگان بیان شده است . توجه به این نکته که تاریخ بستر حوادث گوناگون است و آنچه را به صورت ذهنی وو فلسفی جست وجو می کند ، گاه در صفحه های تاریخ به صورت عینی قابل بازیابی است ، نقش محوری و زیربنایی تاریخ را نشان می دهد . مطالعه و نگرش به تاریخ و دیدن و گشتن در مکانهای تاریخی که ظرف وقوع رخدادها بوده اند ، عمر آدمی را به بلندای عمر بشر دراز می سازد و آموزه های نظری و عملی و کاربردی فراوانی را فرا راه جوامع بشری می نهد .

       قرآن ، با نقل فصل ها و فرازهای از داستان گذشتگان ، روایتی تصویری و هنری از اندیشه و فرهنگ آنان را به نمایش می گذارد و حسّ کنجکاوی آدمی را برای ردیابی و شناسایی مکانها و سرزمینهای وقوع این داستانها بر می انگیزاند و همین به نوبه خود گونه ای گردشگری و جهانگردی را می طلبد که قرآن در ضمن بیان قصه ها داستان های گذشتگان مردمان را به آن سو فرا می خواند :

( نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین . )

ما نیکوترین سرگذشت را با این قرآن که به تو وحی کردیم ، بر تو حکایت می کنیم و تو پیش از آن از بی خبران بودی .

توجه به واژه (قصص) در بحث مورد نظر می تواند راهگشا و درس آموز باشد :

( کلمه ( قصص) در قرآن بر وزن ( عَسس) آمده نه ( فِرَق جمع فرقه ) واژه یاد شده صورت جمع ندارد و در اصل به معنای (پی گیری ) و (ردیابی ) است ... قصص به معنای رمان یا حوادث خیالی نیست ، بلکه به معنای سرگذشت و ماجرای واقعی است . )

بنابراین ، بهره وری از قصص قرآنی آن گاه به شایستگی انجام می گیرد که انسانها در راستای پی گیری و ردیابی رخدادها قرار گیرند و با گردش و نگرش در ظرف و بستر داستانها از آن پند و عبرت آموزند و تنها به شنیدن و مطالعه بسنده نکنند .

امام علی (ع) می فرماید :

( لن یصدق الخبر حتی یتحقق العیان . )

گزارش آنگاه مورد تصدیق و تأیید است که عینی و خارجی باشد .

در این جا می پردازیم به ارائه سیمانگاری قرآن درباره شماری از شخصیتهای الهی که زندگی آنان همراه بوده است با سفرها و مهاجرتهای گوناگون :

ابراهیم مهاجر

تاریخ نویسان ، برای حضرت ابراهیم سه هجرت و مسافرت نقل کرده اند :

1 . از زادگاهش بابل به سوی شام

2 . از شام به مصر

3 . برگشت از مصر به شام .

البته این ها افزون از سفرهای پی درپی آن حضرت  از فلسطین به مکه در جریان بردن هاجر و اسماعیل است .

قرآن در آیه های زیر به سفرها و هجرت های ابراهیم اشاره می کند :

( فآمن له لوط ؛ و قال انی مهاجر الی ربّی ، انه هو العزیز الحکیم .)

لوط به او ایمان آورد و گفت : من به سوی پروردگارم مهاجرت می کنم ؛ زیرا او پیروزمند و حکیم است .

( ونجّیناه ولوطاً الی الأرض الی بارکنا فیها للعالمین. )

او و لوط را رهانیدیم و به سرزمینی که آن را برکت جهانیان قرار داده ایم ، بردیم .

 

سفرهای فرزندان یعقوب

یکی از قصه ها و داستان های درس آموز و پرنکته قرآن ، داستان حضرت یوسف است که خداوند آن را ( احسن القصص ) نامیده و به گونه گسترده و ریز به پیگیری این قصه پرداخته است :

( این قصه ذکر پیغامبران و ذکر فرشتگان و پریان و آدمیان و چهارپایان و مرغان و سیر پادشاهان و آداب بندگان و احوال زندانیان و فضل عالمان و نقص جاهلان و مکر و حیلت زنان و شیفتگی عاشقان و عفت جوانمردان و ناله محنت زدگان و تلوّن احوال دوستان ، و عداوت و شماتت خویشان در فرقت و وصلت و عزّ و ذلّ و غنا و فقر و اندوه و شادی و تهمت و بیزاری و امیری و اسیری ، این همه نکته ها در این قصه بجا مانده و در این قصه علم سرّ و علم فقه و علم تعبیر خواب و علم فراست و علم معاشرت و سیاست و تدبیر معیشت ، در می آید و ... )

در مجموع به سه سفر در آیات قرآن برای فرزندان یعقوب اشاره شده است :

1 . نخستین سفر از کنعان به مصر به اتفاق همه فرزندان به جز بنیامین . ( ده نفر ).

2 . دومین سفر به اتفاق و همراهی برادر یازدهمی به نام بنیامین .

3 . و سومین سفر ، فرزندان یعقوب به همراهی پدر برای دیدن یوسف و پایان قصه پرغصه .

قرآن ، با اشاره به نکته های ریز این رفت و آمدها و سفرها ، مسائل و مباحث تربیتی ، اخلاقی ، عاطفی و انسانی ظریفی را نیز در لابه لای آن گنجانده است .

یکی از پیامدهای این سیر و سفرهای فرزندان یعقوب (ع) ان است که

در شرایط ناسالم اقتصادی و در تنگناهای معیشتی نباید به بهانه این که در این جا زدم ، ماندگار شد و تن به ذلّت و حقارت داد . بلکه باید رنج سفر و مسافرت را بر خود هموار ساخت و با برنامه ریزی و حفظ شوُون و ارزشهای انسانی و دینی با سایر شهرها و کشورها ارتباط و پیوند برقرار کرد و این مهم شدنی نیست ، مگر با رفت و آمد و سیروسفر و شناسایی امکانات کشورهای مورد نظر .

 

موسی و خضر (دو گردشگر ناهمگون )  

موسی در مصر به دنیا آمد و در آنجا مدتی بزیست . در وی ، از همان دوران نوجوانی و جوانی روحیه ستم ستیزی و مددرسانی به ستم دیدگان دیده می شد . براثر درگیری که بین دو نفر سبطی و قطبی به وجود آمد و موسی به کمک سبطی شتافت و مرد قبطی را نقش بر زمین ساخت و روز دیگر نیز شبیه همین ماجرا تکرار شد 42 ، فرعونیان فهمیدند موسایی که به دنبال آن می گشتند هموست ؛ از این روی به جست وجو پرداختند تا دستگیرش کنند ، موسی پس از آگاه شدن از این امر ترسان و نگران از شهر بیرون رفت :

( فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجّنی من القوم الظالمین . )

ترسان و نگران از شهر بیرون شد . گفت : ای پروردگار من ، مرا از ستمکاران رهایی بخش .

این نخستین سفر موسی بود که از مصر به سوی مدائن انجام گرفت و پیش از نبوت بود .

دومین سفر وی پس از ازدواج با دختر شعیب از مدائن به سوی مصر بود که در طی همین سفر به مقام پیامبری رسید و خداوند برادرش هارون را به کمک موسی فرستاد تا همواره و هنگام با یکدیگر مردم را از ستم فرعونی برهانند و آنان را به عبودیت حق رهنمون گردند .

سومین سفر موسی همراه با بنی اسرائیل به سوی بیت المقدس بود که به قدرت خداوندی دریا شکافته شد و موسی و همراهیان از آن گذشتند و فرعونیان در کام امواج دریا فرو رفتند و این خود آیت و نشانه ای شد برای عبرت و پندگیری آیندگان .

چهارمین سفر سرنوشت ساز موسی ، که به گردشگری و جهانگردی شباهت کامل دارد ، آن بود که : موسی برای دیدار و ملاقات با بنده شایسته خداوند حضرت خضر (ع ) به سوی (مجمع البحرین ) حرکت کرد . وسایل سفر را فراهم ساخت و همراه یوشع بن نون ، که خدمتگزار او بود ، به سوی این سرزمین به راه افتادند . هنگامی که پس از چندی راه پیمایی به نقطه موعود رسیدند ، موسی مردی را دید که آثار نبوت در چهره اش پیدا و سیمایش از تقوا حکایت می کرد . پس از صلح و سلام  و آشنایی با خضر ، موسی آمادگی خود را جهت فراگیری علم و دانش از خضر اعلام کرد و خضر نیز با شرایطی آن را پذیرفت و سفر این دو پیامبر ، که نوعی جهانگردی نیز به شمار می رفت ، آغاز شد. در لابه لای این سفر و گردش نکته های فراوانی است که این نوشتار را گنجایش آن نیست . آنچه به عنوان ره توشه این سفر و گردشگری می تواند آموخت آن است که برای ایجاد تبادل فرهنگی و آموختن علم و تجربه باید عزم راجزم کرد و رنج و سختی آن را نیز به جان خرید؛ زیرا ( نابرده رنج گنج میسّر نمی شود . )

 

*برگرفته از مطالب گردآوری شده توسط رئوف موسوی* 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی