بخش گسترده ای از بحثهای قرآن در قالب سرگذشت اقوام پیشین و داستانهای گذشتگان بیان شده است . توجه به این نکته که تاریخ بستر حوادث گوناگون است و آنچه را به صورت ذهنی وو فلسفی جست وجو می کند ، گاه در صفحه های تاریخ به صورت عینی قابل بازیابی است ، نقش محوری و زیربنایی تاریخ را نشان می دهد . مطالعه و نگرش به تاریخ و دیدن و گشتن در مکانهای تاریخی که ظرف وقوع رخدادها بوده اند ، عمر آدمی را به بلندای عمر بشر دراز می سازد و آموزه های نظری و عملی و کاربردی فراوانی را فرا راه جوامع بشری می نهد .
قرآن ، با نقل فصل ها و فرازهای از داستان گذشتگان ، روایتی تصویری و هنری از اندیشه و فرهنگ آنان را به نمایش می گذارد و حسّ کنجکاوی آدمی را برای ردیابی و شناسایی مکانها و سرزمینهای وقوع این داستانها بر می انگیزاند و همین به نوبه خود گونه ای گردشگری و جهانگردی را می طلبد که قرآن در ضمن بیان قصه ها داستان های گذشتگان مردمان را به آن سو فرا می خواند :
( نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین . )